یکم شهریور: جشن خنک شدن هوا در خوارزم سوم شهریور: جشنی ناشناخته در سُعد باستان که با بازاری همگانی همراه بوده است. چهارم شهریور: جشنی آتشی در ستایش و گرامیداشت «شهریور» در اوستایی «خشَترَه وَئیریشه» بمعنای شهر و شهریاری آرمانی و شایسته؛ و بعدها نامی برای یکی از اَمشاسپَندان. در «برهان قاطع» بعنوان زادروز کورش یاد شده است. هشتم شهریور: هنگام جشن خزان که از جشن های مهم و کهن بوده و با سوارکاری، چراغانی و ۀذین خانه ها و آتش افروزی بر بام ها همراه می شده است. پانزدهم شهریور: بازار همگانی دیگری در سُغد و فراورد باستان. سی و یکم شهریور: جشن پایان فصل تابستان و زمان گاهنباری بنام «پَتیَـه شَـهیم» در اوستایی «پشـئیتیش هَـهیَـه» بمعنای پایان تابستان.
حرفهایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم. و حرفهایی است برای نگفتن حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند. و سرمایه ماورائی هر کس به حرفهایی است که برای نگفتن دارد. حرفهایی که پاره های بودن آدمی اند. و بیان نمی شوند مگر آنکه مخاطب واقعی خویش را بیابند.